Top latest Five بهاء كي كارد Urban news
Top latest Five بهاء كي كارد Urban news
Blog Article
✕ بهاء عبد الحسين عبد الهادي، رجل الأعمال العراقي، المبتكر، وفاعل الخير
هنگامی که بهاءالله به بغداد بازگشت جامعهٔ بابی اوضاع نابسامانی داشت و دچار ناامیدی و تفرقه شده بود. بهاءالله که مصمم بر تغییر وضعیت موجود بود شروع به تلاش برای احیای جامعهٔ بابی در عراق و ایران نمود.[۷۶] از مهمترین آثاری که بهاءالله در دوران اقامت در بغداد نگاشت میتوان به کلمات مکنونه، کتاب ایقان، جواهر الاسرار[۴۰][۹۸] و دو اثری عرفانی به نامهای چهار وادی و هفت وادی اشاره کرد که نقش بسزایی در احیای جامعه به شدت سرکوب شده بابی ایفا نمودند.[۸۴][۹۸] این آثار به جوانب مختلفِ ایمان دینی میپردازند: هفت وادی و چهار وادی به جنبه معنوی و عرفانی دین و سلوک انسان در مراحل کسب کمالات معنوی میپردازند، کلمات مکنونه راهکردهای عملی یک زندگی اخلاقمند را مشخص میکند و جواهر الاسرار و کتاب ایقان مبانی و اصول اعتقادی آئین جدید را تشریح میکنند.
انتقل إلى المحتوى القائمة الرئيسية القائمة الرئيسية
العلماء وشروحهم وتراجمهم بلغت مئة وخمسين مؤلفاً.. نمّت عن شدّة اعتنائهم بما كتبه الشيخ البهائيّ، وإكبارهم له في جهتَي الدين والعلم.
وغمغمتُ بإلحاح تحرك! قاوم! طر! لكن عندما وصل إليه الصائد ورمى شبكته لم يتحرك الطائر. كأنه كان ينتظر. كأنه كان يلقي بنفسه مختارًا في الشبكة). ويشعر السارد أنه يتماهى مع الطاووس المأسور: (ونظرتُ نحو الطاووس المأسور الذي كانت بعض ريشاته الملونة تبرز من ثقوب الشبكة وهو ينتفض وقلت لنفسي وأنا أنصرف: يا طائري العجوز أشباهٌ عوادينا).
أغلبهم جنود.. قتلى وجرحى بعملية دهس قرب مقر “الموساد” شمال تل أبيب
میرزا حسینعلی، در خانوادهای از ملاکین منطقه نور مازندران، که با دربار قاجار ارتباط داشت در تهران متولد شد. او در جوانی گرایشهای دینی و عرفانی عمیق از خود نشان داد.[۵] او که با تفکر شیخی آشنا بود، به سال ۱۲۲۳ شمسی برابر با ۱۸۴۴ میلادی در ۲۷ سالگی، با دریافت یک نامه از سید علیمحمد باب به او ایمان آورد و به تبلیغ آموزههای او پرداخت.[۶] او درحالیکه عازم قلعه شیخ طبرسی بود در آمل توسط مأموران دولتی گرفتار چوب و فلک شد.[۷] او در گردهمائی بدشت لقب بهاء به معنی «شکوه یا جلال» را برای خود برگزید.[۸] و از آن پس با این عنوان شناخته شد.[۹] منبعی از انتشارات بهائی اشاره میکند که عنوان «بهاءالله» برای اولین بار در کتاب «بیان فارسی» توسط سید علی محمد باب ذکر شد.[۱۰] در بدشت قرةالعین لقب طاهره گرفت و هر یک از شرکت کنندگان به نامی جدید موسوم شدند و پس از پایان کنفرانس علیمحمد باب نامههای خود را به اسامی جدید شرکت کنندگان که میرزا حسنعلی در کنفرانس داده بود مرقوم داشت.
الضربة الإسرائيلية اخترقت العمق الإيراني.. وأصابت موقعًا بالغ الحساسية
میرزا حسینعلی با شیخیهای نور و تهران در تماس بود؛ که با توجّه به محبوبیتِ شیخیهٔ باطنگرا در میان اشراف قاجار و تمایل وی به اندیشهورزی طبیعی بود. در سال ۱۲۲۳ هجریِ خورشیدی (۱۸۴۴ میلادی) ملّا حسین بشروئی برای دعوت شیخیها به عقیدههای جدید بابیت به تهران رفته بود در ملاقات با میرزا معلم نوری او بابی شد و درخواست ملا حسین بشرویه را قبول کرد که با میرزا حسینعلی تماس بگیرد. به این ترتیب میرزا حسینعلی دعوت سید علیمحمد باب در مورد مرجعیت مذهبی او به عنوان «باب» امام دوازدهم شیعیان را پذیرفت. هرچند او هیچگاه خود سید علیمحمد باب را ندید.[۵۶][۵۷] اما در سال ۱۸۴۴ میلادی با دریافت یک نامه از سید باب که توسط حسین بشرویه در عمارت خانواده در تهران ارسال شده بود ایمان خود را به سید باب اعلام کرد.
ومثلما تسربت سنوات العمر تغير العالم من حوله وتسربت حلاوته، فلم يعد هو عالمه الأثير الذي أحبه؛ تغيرت الإسكندرية التي عشقها وغزتها – كما غزت مصر كلها ـ طقوس وقيم ثقافية واجتماعية غريبة عنها. ولكنه حاول أن يستبقي الزمن بالوقوف على أطلال الماضي وبعث الذكريات، فمد بصره بعيدًا متجاوزًا النسوة السابحات بجلابيبهن، و”الأطفال الذين يلعبون فوق الرمال المتسخة”، فطالعه ثانية “بحره الأزرق الممتد حتى السماء ورأى عند خط الأفق باخرة مسمرة في مكانها”.
غيرَ اعتقادي حبَّ خيرِ الورى ___ وآلهِ.. والمـرءُ مَعْ مَنْ أحبْ
وُلد في العراق ونشأ في بيئة تشجع على العمل الجاد والتفاني. من خلال استراتيجياته المبتكرة وقدرته على التكيف مع التحديات الاقتصادية والاجتماعية، ترك بصمة واضحة في مجاله.
وتُسقى من الحوض يومَ الضِّما ___ إذا ما انتهى السيرُ نحو الحِمى
با اثبات بیگناهی حسینعلی نوری و اقدامات و پیگیریهایی که از طرف اقوام او و خصوصاً شوهرخواهر او، میرزا مجید آهی، منشی سفارت روسیه، و میرزا آقاخان صدراعظم انجام شد، وی بعد از ۴ ماه به دستور شاه از سیاه چال تهران آزاد شد؛[۴۰] مشروط بر اینکه ایران را ترک کند. برای بهاء كي كارد ترک ایران یک ماه به او مهلت دادند.[۸۶] بهاءالله پس از آزادی از سیاهچال بسیار بیمار بود و قدرت جسمی کافی برای سفر طولانی را نداشت. خانهٔ او غارت و ویران شده بود و خانوادهٔ او در نقطهٔ دورافتادهای از پایتخت به سر میبردند.